صابر گل‌عنبری یک ماه از توقف مذاکرات وین گذشت. درست در همان روز اعلام "وقفه" مذاکرات که اکثر ناظران از قریب الوقوع بودن امضای توافق سخن می‌گفتند، نگارنده طی یادداشتی با عنوان "مذاکرات وین و دو بن بست" به تشریح وضعیت پرداخت که برخی دوستان روزنامه‌نگار و دیپلمات سابق به نوعی ناخرسندی خود را از کاربرد توصیف "بن بست" برای مذاکرات بیان داشتند، بنده هم پاسخ را به گذر زمان برای درستی و نادرستی گزاره بن بست موکول می‌کردم. گذشت یک ماه از توقف مذاکرات بر درستی گزاره "بن بست" و "انسداد" صحه می‌گذارد. چند روز و حتی یکی دو هفته برای توقف مذاکرات معقول است، اما اگر از سرگیری مذاکرات بیش از آن به طول بینجامد، تنها می‌توان گفت که به بن بست خورده است. شاید گفته شود که در این مدت مذاکرات در فرمت دیگری دنبال و حل و فصل مسائل پیگیری شده است، اما در این فرض هم همین شکل مذاکره در طول یک ماه نتوانسته بن بستی را که به توقف مذاکرات انجامید بشکند و بعید هم هست به زودی این انسداد برطرف شود. حالا در یک ماهگی توقف و نه وقفه مذاکرات به نظرم همان دو بن بست همچنان به قوت خود پابرجاست. نخست بن بست محتوایی در مسائل باقیمانده است که طرف ایرانی تا چند وقت قبل می‌گفت یکی دو مساله بیشتر نیست، اما با انسداد حاصله دوباره همان خواسته‌های قبلی همچون تضمین‌های قانونی و غیره مطرح می‌شود که از آن‌ها عبور شده بود. طرفه این که الان طرف آمریکایی است که می‌گوید مسائل باقیمانده یکی دو مساله بیش نیست. به هر حال، این گونه به نظر می‌رسد که در شرایط فعلی حل و فصل مسائل باقیمانده که ایران آن‌ها را خطوط قرمز خود می‌داند و طرف مقابل آن‌ها را فرابرجامی می‌داند و در قبال موافقت با آن‌ها شروطی مبنی بر تغییر رفتار منطقه‌ای سپاه و ایران را مطرح می‌کند، چندان محتمل نیست. اما عامل بن بست دوم همان جنگ اوکراین است که به اشکال مختلف سایه سنگین خود را بر مذاکرات وین گسترانیده است و روسیه از تسهیل‌گر مذاکرات و توافق، به مخالف اعلام نشده تبدیل شده است و آن را در این شرایط به دلایل متعددی که قبلا شرحش رفت، به نفع خود نمی‌داند. شاید گفته شود با اعلام مسکو مبنی بر دریافت تضمین‌های مکتوب از واشنگتن دیگر این مانع برطرف شده است؛ اما با مداقه‌ای متوجه می‌شویم که اولا این تضمین‌ها صرفا ناظر به معافیت همکاری روسیه در چارچوب برجام از تحریم‌های آمریکاست که اگر هم تضمینی داده نمی‌شد، آمریکا در این خصوص گیری به روسیه نمی‌داد؛زیرا این همکاری روسیه عینا مطلوب آمریکاست و مشمول تحریم قرار نمی‌گرفت. آنچه روسیه مطرح کرد، در حقیقت مصونیت کامل روابط تجاری، اقتصادی، هسته‌ای و نظامی‌اش با ایران از تحریم‌های آمریکا بود. اما چه شد که روسیه از این خواسته خود کوتاه آمد؟ پاسخ این که در واقع کوتاه نیامده است، اما پس از سفر وزیر خارجه و "ظن غالب" روسیه به لا ینحل ماندن مسائل باقیمانده میان ایران و آمریکا، ناگهان اعلام کرد که تضمین‌های مکتوب و کافی دریافت کرده است؛ البته دولت آمریکا ماهیت این تضمین‌ها را تشریح کرد و در همان زمان هم میخائیل اولیانوف در توئیتی گفت که تنها بخشی از خواسته‌های روسیه برآورد شده است و بعد از آن، دیگر روسیه موضعی نگرفت. این موضع روسیه در حقیقت معطوف به شکل‌گیری این باور است که مسائل باقیمانده میان ایران و آمریکا به احتمال زیاد فعلا به دلایلی حل و فصل نخواهد شد، از این رو لزومی نمی‌بیند که خود را علنا در مظان اتهام جلوگیری از رسیدن به توافق قرار دهد که هم در عرصه جهانی هم در داخل ایران خود را زیر سوال ببرد و از آن طرف هم برای دولت ایران که راهبرد تقویت روابط با شرق را دنبال می‌کند، دردسرساز شود. لب کلام این که مسکو در اقدامی هماهنگ یا انفرادی با اتخاذ چنین موضعی پس از مواجهه با انتقادات گسترده، هم توپ را به زمین آمریکا انداخته و هم خود را در مظان اتهام جلوگیری از دستیابی به توافق قرار نمی‌دهد. اما حالا که «توافق نزدیک» چندان محتمل نیست، به احتمال زیاد احیای برجام در وضعیت تعلیق قرار خواهد گرفت و بدون اعلام شکست مذاکرات این وضعیت شاید برای چند ماه تداوم یابد. چنین موضعی هم ناظر به تبعات سخت اعلام شکست مذاکرات است. اما در وضعیت تعلیق، احتمالا دو طرف طی تفاهمات جزئی اعلام نشده‌ای شرایط را مدیریت کنند. در حقیقت رسیدن فروش نفت ایران به مقدار نزدیک به دوره قبل از تحریم‌ها در سایه چراغ سبز آمریکا و نیاز آن به بازگشت این نفت به بازارهای جهانی برای مهار رشد قیمت‌ها، احتمال آزادسازی بخش مهمی از اموال بلوکه شده و همچنین احتمال آزادی سه زندانی دو تابعیتی نشان از تلاشی مشترک برای مدیریت مرحله آتی است. کما این که این وضعیت احتمالا همراه تفاهمات هسته‌ای محدود و اتخاذ برخی گام‌های هسته‌ای برای جلوگیری از ایجاد تنشی مهم باشد.